مثل خورشیدِ تو پاییزی برام
یکی ک شاید باشه شاید نباشه
انگار رو آب یه خونه ساختم
که هر ثانیه ممکنه خراب شه...ه

#echo #vibeZone

کلماتم را چون دانه‌های تسبیح، از نخِ نگاهت می‌کشم
و در سکوت، خیره می‌مانم به چشمانت...

#echo

CVE Alert: CVE-2025-2155 - Echo Call Center Services Trade and Industry Inc. - Specto CM - https://www.redpacketsecurity.com/cve-alert-cve-2025-2155-echo-call-center-services-trade-and-industry-inc-specto-cm/

#OSINT #ThreatIntel #CyberSecurity #cve-2025-2155 #echo-call-center-services-trade-and-industry-inc #specto-cm

CVE Alert: CVE-2025-2155 - Echo Call Center Services Trade and Industry Inc. - Specto CM - RedPacket Security

Unrestricted Upload of File with Dangerous Type vulnerability in Echo Call Center Services Trade and Industry Inc. Specto CM allows Remote Code Inclusion.This

RedPacket Security

دادی بد چیزی از دست
روح من از خستگی خستس
خون میده هر رو ریم پس
افتری هر فصل...

#echo #vibeZone

New #blog post: What's in store for 2026?

A little bit of a look back on 2025, and looking ahead to 2026.

https://lwgrs.bearblog.dev/whats-in-store-for-2026/
#Echo #Fake-resolutions #Life

#EchoFeed

What's in store for 2026?

A little bit of a look back on 2025, and looking ahead to 2026.

An Almost Anonymous Blog
Visiting mom for holidays. #Amazon forced out an update to the #Alexa app and her #Echo dots. #enshittification doesn't begin to cover it. The app is borderline useless and any prior semblance of intuitiveness is gone. So. you're all but forced to use its written or oral chat features. And, apparently, knowing what they were shoving out the door, they decided to try to make it funny. It's, uh... not.

Jesus
Fucking
Christ

وقتی که هوای دل پَسه
اسیر چنگ هوسه،
دل‌سوزی از قصه جداس
هرچی بگی باد هواس!

#echo

فال امشب

#echo

دروغ نیست
اگر بگویم
هر خیابان به سمت خانه می‌رود
غروب که می‌شود

حالا سال‌هاست که حوالی دریا
پهلو گرفته‌ایم
با ساکنین ساختمان‌های سر به فلک کشیده

راست گفته‌ام
که خانه‌ی ما به شن ریزه‌ها تکیه داده
زیر پایمان بسیار خالی شده اما
نیافتاده‌ایم

من عصرها
کوله‌های سنگین بسیاری را
به شانه کشیده‌ام
شبیه کولبرها
راهی چهار دیواری شدم
که خیلی چیزها در آن
اختیاری نبود

اختیار دل‌هایمان
که هی می‌باختیم
بی آن که شرطی بسته باشیم

اختیار چشم‌ها
که خیس می‌شدند
بدون بارش باران
بر شیروانی که نداشتیم

اختیار لب‌ها
که می‌خندیدند
وقتی که سراپا آه بودیم

زنی زیبا در خانه ماست
که چشم به دستی ندارد اما
جهان‌مان را عمری زیباتر کرده
و مردی که شانه‌هایش خالی از بال
اما هر کجا که بالا رفتیم
خبری از او همه جا را گرفته بود

کمی آن طرف‌تر
نرسیده به ساحل
قایق کوچکی بر تپه‌ای ماسه‌ای
تکیه داده است
که نیم دیگری از من
آنجا آرام گرفته

هنوز که هنوز است
انتهای اتوبان
خانه‌ای‌ست
که در آن
«پری کوچک غمگینی را
می‌شناسم که در اقیانوسی مسکن دارد
و دلش را در یک نی لبک چوبین
می‌نوازد آرام آرام
پری کوچک غمگینی که شب از یک بوسه می‌میرد
و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد.»

#echo